راهکارهایی برای ارتباط خوب با فرزندان

برای داشتن یک رابطه خوب با فرزندتان باید خوب شنوا باشیم، یعنی شما به نوجوانتان اجازه  می‌دهید درباره هر چه دوست دارد ،صحبت کند حتی اگر مورد علاقه شما نباشد .به عبارت دیگر سخنان او را قطع نمی کنیدو انتظار دارید که او هم سخنان شما را قطع نکند .برخی  اوقات پدر ومادرها   وانمود می کنندکه  دارند به مطالب فرزندشان گوش می دهند، در حالی که در واقع ،فکرشان جای دیگر است. گوش دادن حقیقی به فرزندتان، یکی از مهمترین قدم هایی است که  می‌توانید در راه بهبود روابطتان بردارید .تظاهر به گوش دادن، فایده ای ندارد کودکان می توانند تشخیص دهند که چه هنگام حواستان جمع نیست.

در دوران بلوغ ،عواطف نوجوان و وضعیت هورمونی او لجام‌گسیخته است. یاد بگیرید که  به گفته های احساسی ،واقع‌بینانه پاسخ بدهید و درک کنید که نوجوانان دوست دارند اغراق آمیز سخن بگویند تا در شما هیجان ایجاد کنند .معمولا آنچه می گویند ، نشانگر عواطف حقیقی شان نیست. یکی از واکنش‌های مناسب، در پاسخ به یک گفته عاطفی، این است که نکوشید نوجوانتان را آرام کنید، بلکه احساس او را تشخیص دهید و اعلام کنید. برای نمونه می توانید بگویید :«میبینم که خیلی عصبانی هستی .»به این ترتیب ،با گفته او  موافقت نکرده‌اید و در عین حال، از احساس او ایراد نگرفته اید وعیب جویی  نکرده اید. به جای آنکه عواطف فرزندتان را بی درنگ نفی کنید ،بهتر است   آن عواطف را درک کنید و به این ترتیب ، نتایج منفی آن را از بین ببرید؛ درست مانند هنرهای رزمی که شخص با استفاده از انرژی حریف ، ضربه او را دور می کند.

اگر مشکل یا جر و بحثی پیش آمده است، از نوجوانتان بپرسید که به نظر او چگونه باید این مشکل را حل کرد .ممکن است با پیشنهادهای او موافق نباشید ،اما دست کم این نوع نگرش ،زمینه ای برای آغاز مذاکره به وجود می آورد .بی درنگ پیشنهادهای او را رد نکنید .به سخنان او گوش کنید .اگر نمی‌توانید پیشنهاد او را بپذیرید ،نشان دهید که به او احترام می گذارید و حاضرید با او گفتگو کنید تا به راه حل مشترکی برسید.

یادبگیرید سوالهایی بپرسید که به گفتگو تداوم ببخشد ،نه آنکه آن را خفه کند. این  پرسش‌ها که معمولا نمی‌توان فقط با یک کلمه به آنها پاسخ گفت ،اغلب شامل واژه های «چه» یا «چه طور »هستند. یک نوجوان بد اخم ،بیشتر دوست دارد با پاسخ های کوتاه، مانند  «بله» ، «نه»،« شاید» و گاه با گفتن یک« خیلی خوب »کنایه دار، گفتگو را به پایان برساند. برای نمونه، می توانید از او بپرسید :امروز چه طور بود؟ اگر نوجوان تان بگوید:« بد نبود»، او را تشویق کنید که مطالبی بیشتری در این باره بگوید .البته ،نکته مهم این است که صادقانه به سخنان او علاقه مند باشید و با اشتیاق و بدون قضاوت کردن، به او گوش بدهید. بعضی مواقع می توانید برای او تعریف کنید که شما در نوجوانی، چه عواطف و احساساتی داشتید.

یاد بگیرید که جملاتی بگویید که احساساتتان را نشان دهند. برای نمونه، وقتی می گویید:« من در این حالت خشمگین می شوم»، مسئولیت خشمتان را پذیرفته و احساستان را با فرزندتان در میان گذاشته اید .در حالی که اگر بگویید «تو مرا عصبانی می کنی» تقصیر را به گردن فرزندتان انداخته اید . نتایج پژوهش ها نشان می دهد که هیچ کس دوست ندارد در کنار افرادی باشد که پیوسته ،دیگران را مقصر می شمارند .یکی از درس های مهم برای رشد کردن، این است که شخص، عواطف خود را کنترل کند و مسئولیت آنها را بپذیرد. شما در مقام پدر یا مادر ،‌می‌توانید با پذیرفتن عواطفتان، این درس را به کودکتان بدهید .علاوه بر این هنگامی که مسئولیت عواطفتان را می پذیرید به خصوص وقتی اعتراف می کنید که اشتباه کرده اید یا می توانستید رفتار بهتری داشته باشید، نرمش و انسان بودن را به کودکانتان نشان می دهید وهمین موجب  می شود گفتگو جریان بهتری پیدا کند .

پیشنهاد آخر ،بیشتر یک نگرش است تا رفتار .بکوشید شیوه های تازه صحبت کردن ،لباس پوشیدن ،موسیقی وخلاصه همه رفتارهایی که نشانه فرهنگ متداول وپیوسته در حال تغییر امروز است ،پذیرا باشید .لازم نیست خودتان از این « مدها » پیروی کنید ،اما بپذیرید که آنها علایم مشخص کننده افراد همسن وسال فرزندتان هستند ودر نتیجه ،لازم است به دیده احترام به آنها بنگرید ؛ مگر در مواقعی که این رفتارها موجب آزار افراد می شوند یا مخالف ارزش هایی هستند که شما و پیشینیانتان برای نسل ها محترم شمرده اید.